نجوای صبحگاهی

نجوای صبحکاهیدیار من ، آبکنارم
صبح را با طلوع خورشید
بر تارک مرداب دل غمگین
تو آغاز می کنم،
من از نخلستانهای 
و دشتهای تشنه جنوب
می فهمم
درنگی در فکرتو
آرزوی هزاران حسرت است
حسرت 
دیدن
بوییدن
قدم زدن در معبر
شاخه های سپیداران
گپ و گفت با یاران
دیار من،
نمی دانم هوایت ابری است 
یا بارانی!
کاش سطلی آب از تو وام می گرفتم
تا زللال خاطره شود
به خاک و سر کویت
باز هوایی شوم
در هوای تو!

ک.فریاد
اسفند ماه 97

تبسم توست....

Image may contain: plant, flower and outdoor

تبسم توست
که حالم را نکو 
وسالم را نکوترمی کند
بهار
بهانه است
نمی شنوی پا پیش گذاشته است
سبب آشتی من و توست
دستش کوتاه و عمرش
به پلک زدنی
می گذرد
این واسطه را
بی واسطه چون تو
دوستش دارم

ک.فریاد
13فروردینن1396

دوباره عازم توام...

 

Image may contain: plant and natureتمام رویاها و آرزوهایم

که با تو سپری شد
گره زدم به سبزه ای،
رهایش کردم
به رودخانه ای که مقصدش
حوالی توست
دستی دراز کن
سخاوتی بنما
منتی برمن نه
که سخت دست گشای توام
دوباره عازم توام
اگر بگویی دوستت دارم

ک.فریاد
13فروردین  1396

نجوایی با مامم

آبکنارم ، مام من
هر کجا هستی باش 
آسمانت آبی دلت از غصه دنیا خالی
دلتنگتم،
بی صبرانه مشتاق دیدارتم
دست زمانه ما را دور نکرد
دست های آلوده به خونها ی ناحق 
حسودانه ، جابرانه از ان بدتر مزدورانه
ما را
از تو جدا کرد
اما تو سرسبزی
تو شاداب و سربلند خواهی ماند
حتی اگر حسودان 
با ما آنچه کردند که لایق ما نیست
بوی شالیزار هایت
چشم انداز حاده های پیچ در پیچ ماهروزه ات
تلنبارهای پیله های ابریشمت
صدای قوهای فریادکش و مرغان مرداب غمگینت
و قایقهای رنگین اماده به صید
رهسپار کسب روزی ات
مرا یاد اور دردهای دیرین است
آ ه ای آبکنارم
مرا این خاطراتت
 زنده می دارد

ک.فریاد
16 فروردین ماه 96

ما چه کردیم ...

 


ما چه کردیم
زمانه چگونه رقم خورد
به پای هم،
نه! به حرف مردم زمانه سوختیم
دیگر خنیاگری نیست
که صدایمان را
در گلویش فریاد زنیم
دردا
شانه ای به اعتماد نیست
که سر روی آن بیاسایم
یا هقی هقی بگریم
سبک شوم
یا گوشی ، که نجوا کنم
غریبی شب ،
سپیدی بامداد آزادی را
گلویم از بغض شب
تلنگر یک ناله است
بیا
شتاب کن
که سخت دلگیرم
که سخت محتاجم
به تو،
دیوار بی اعتمادی
با حضور تو می ریزد
با دستان تو
قلبم به آرامش می رسد
این هدیه را 
از من مگیر
که گیر گیرم
که جای هیچ استخاره نیست !

ک.فریاد
آذر ماه _95

تو می آیی..

 

 

حال مرا

پرس و جو مکن

باران که ببارد  خوبم،

در کنار تو

اگر گلی می چینم

خانه ام را لمس می کنم

آنگاه که تو خوابیده ای آرام، آرام

من پشت پلک چشمانت

نفس می کشم

دستهایم گره خورده 

به بندگی ات

دستان تو مظهر رهایی

باد که زوزه می کشد

یاد تو کوران می کند

پنحره ها را می کوبد به هم

گامهای باران تندتر

همیشه خیال می کنم

تو می آیی

تو می آیی...

 

ک.فریاد

شهریور ماه - 95

 

 

 

بغض شب

 

در بغض شب

لحظه های تکراری

بی سخاوتند

آه، بی تو

من هیچم!

کاش به تمامی در این دنیا

هرچه دیواراست

فرو ریزد

تا من،

به اندازه آهی ترا

به یکباره سرکشم !

 

ک. فریاد

اردیبهشت ــ 93

 
 
 

سلام می کنم

 

Faryad Shabdiz's photo.

سلام می کنم

به باران

به عشق

به دیاران

سلام می کنم

به تو

می فشارم

دست گرمت را

بال پرواز را

از تو وام می گیرم

اوج می گیرم

و از آسمانی که به رنگ خون است

می بارم

تا باتو

در دنیایی دیگر

آغاز شوم .

 

ک. فریاد

اردیبهشت ماه ــ 93

 
 

دوردست ..

 
 Faryad Shabdiz's photo.
 ·

قطعه دوم شعر دیگری نثار روح نازنین شهید ستوان شاهپور مومنی یادش گرامی باد

 

دور دستها آواها با حزنی
تواًمان
تو را می خوانند.
و من در پشت دیوارهای هیچستان!
در وراء پلکهای خواهش
زورقی ساخته ام
دستها را،
باید پارو کرد
مقصد، بی نهایت
ای رفیق،
هم درد مشترک،
گر به ساحل رسیدیم
بیداری را
فریاد کن .!

پاییز ۹۲ ( ک- فریاد)

 
 

تبسمهای معصومانه ات

Faryad Shabdiz's photo.

( تقدیم به شهید ستوان یکم و خانواده محترمش شاهپور مومنی آبکناری )

 

چه بگویم

از کچا شروع کنم

یادت

تبسمهای معصومانه ات

مرا به ورطه دلتنگی می برد

کاش بودی

به تمامی تورا

می بوییدم ای شهید

عطرخونین تنت مرا

به حقیقت

رستگاری می برد

آن طور که تو

به معبودت رسیدی !

ک. فریاد
مرداد ماه ـ ۹۳

یادت برای همیشه در دل ما جاو دانه خواهد ماند ، روحت قرین رحمت ابدی باد.